این فعل به معنی لباس از تن درآوردن یا چیزی را از خود دور کردن می باشد مثل برداشتن کلاه
این فعل به معنی چیزی را کنار گذاشتن می باشد مثل یک عادت قدیمی
گاهی این فعل به معنی چیزیست که برای نگهداری در جایی قرار داده شود یا نظم و ترتیب دادن می باشد مثل پردازش یک داده در کامپیوتر
گاهی اوقات این فعل برای یک حیوان مانند سگ بکار می رود که روی زمین دراز بکشد و منتظر بماند
گاهی اوقات این فعل برای کشتی بکار می رود که از اسکله دور می شود
گاهی اوقات هم این فعل به معنی انجام دادن می باشد
کاربرد این فعل در جملات آلمانی
Dieser Fall wird jetzt abgelegt
این مورد اکنون کنار گذاشته می شود
Er legte sein Sakko ab
او کاپشنش را درآورد
Du hast deine schlechte Angewohnheit noch immer nicht abgelegt
هنوز عادت ناپسندت را ترک نکرده ای
Morgen lege ich die Prüfung in Schwedisch ab
فردا در امتحان سوئدی شرکت می کنم
Das Schiff hatte in der Nacht abgelegt
کشتی در شب اسکله را ترک کرده بود