این فعل به معنی مکانی را ترک کردن، از جا کنده شدن یا از چیزی دست کشیدن می باشد
این فعل به معنی به جایی سرکشی کردن نیز می باشد
گاهی اوقات این فعل برای ارسال کالا استفاده می شود
گاهی اوقات به معنی انشعاب پیدا کردن از چیزی می باشد
گاهی به معنی کاهش دادن یا کم کردن نیز استفاده می شود
گاهی نیز به معنی احساس کمبود داشتن می باشد
کاربرد این فعل در جملات آلمانی
Anschließend gehen die Künstler von der Bühne ab
بلافاصله هنرمندان صحنه را ترک می کنند
Die Tapeten brauchen mehr Leim, sonst werden sie von der Wand abgehen
کاغذ دیواری به چسب بیشتری نیاز دارد در غیر این صورت از دیوار کنده خواهد شد
Von der Summe geht noch 19% Mehrwertsteuer ab
از مبلغ کل 19 درصد مالیات ارزش افزوده کسر می شود
Die Waren werden mit dem nächsten Schiff abgehen
کالاها با کشتی بعدی ارسال خواهند شد
Der Weg geht von der Hauptstraße ab
مسیر از جاده اصلی منشعب می شود
Der Weg geht dann links, nach Norden ab
جاده به سمت چپ سپس به سمت شمال می رود
Der Fleck geht nicht ab
این لکه جدا نمی شود(پاک نمی شود)
Wir sollten die Strecke erst einmal abgehen
ما ابتدا باید به مسیر(مسافت) سرکشی کنیم
چند اصطلاح با این فعل
abgehen wie Schmidts Katze/abgehen wie ein Zäpfchen
یک اصطلاح عامیانه می باشد به معنی سریع و پر انرژی بودن
jemandem geht einer ab
یعنی کسی بدون رابطه جنسی دچار انزال شود